قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پسر نازم سلام روز به روز داری بزرگتر و شیرینتر می شی از خدا میخوام همیشه نگهدارت باشه پبج شنبه و جمعه کلی بهمون خوش گذشت پنجش شنبه شب رفتیم اول خرید کردیم بعدش رفتیم شام بیرون با عمو زمان اینا دیشبم که شام خونه عمو زمان بودیم اینقدر خوش گذشت تو هم پشل خوبی شدی و همش میخندیدی وقتی میام سرکار خیلی دلم برات تنگ میشه فقط و فقط سپردمت به خدا امروز یه درخواست زدم واسه افزایش حقوقم خدا کنه به خیر بگذره برام دعا کن . دوستت دارم مامانی

سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, :: 9:29 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پشملی مامانی با همون یه دندونت چنان گازی میگیری و بعدش میخندی الهی قربونت برم خدایا همش دلم پیش اریا جونم هست خدایا خودت حواست به اریا جونم باش  نگهدارش باش هوای من و شوشو جانمم نگه دار

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

سلام مامانی اینقدر تو این روزها و شبها بیقراری دندونهای پایینتم که نیش زده شبها همش تو خواب گریه می کنی و بیدار می شی دلمم برات میسوزه واقعا دیروز با باباجون رفتیم سرویس چسنس خریدیدم از اینکه ول خرجی کردم عذاب وجدان دارم یه هارد اکسترنالم خریدیم که عکسا و فیلمای قشنگتو بریزیم توش و دیروزم که یه سرویس دیگه خریدخه بودیم خلاصه کلی پول خرجیدم ولی باباجون میگه ما زحمت میکشیم که برای زندگیمون خرج کنیم البته هر وقت ما از این خرج ها کردیم خداوند جاش برامون رسونده .

یکمی دوری ازت اذیتم میکنه و لی الان یکم بهتر از روزهای اولم یعنی عادت کردم یه جورایی چون سپردمت دست خدای مهربون

چاردست و پا وامیستی و خودتو عقب جلو میکنی همه چیزو میکنی دهنت خیلی هم شیطون و جیغ جیغو شدی

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 9:30 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

تو اخرین روزهای ماه 6 دندون دارشدی مامانی ولی خیلی شب ها بیقراری میکنی و مدام تو خواب گریه و زاری می کنی انشاا... هرچه زودتر دندونات در بیاد و راحت شی چشم به هم گذاشتیم و 7 ماه گذشت باورم نمشه خیلی بزرگ شدی مامان جونم خیلی دلم هست پیشت خداکنه این پرستار باوجدان باهات رفتار کنه خدایا خودت نگهدار پشلی باش

شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پشملی سلام اخر هفته به امید خدا هفت ماهه میشی امروز که دادمت دست پرستار گریه کردی تو خواب اینقدر دلم گرفت با نراحتی اومدم سرکار خدای مهذبان خودش نگهدات باشه انشاا... خدایا این پشملی و خودمم و باباشو میسپرم به خودت هوامونو مثل همیشه داشته باش خدایا سلامتی تندرستی دل خوش و ارامش و اسایش رو بامون بخواه دیشب شام عمو زمان اینا مهمونمون بودن صبح هم با عمو فرج اینا رفتیم صبحانمونو کنار دریا خوردیم تو هم مثل همیشه همراهیمون میکنی و خیلی پسر ماهی هستی خدایا من پسرمو سپردم دست خودت همراه ونگهدارش باش

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پسری نازم دوری ازت برام سخته امروز 4 مین روزیه که میزارمت پیش پرستار خدارو شکر با شرایط کنار اومدی فعلا که همهچی خوبه خدارو شکر سرکارم هم ارامش برقراره خداکنه ماانی تو هم راضی باشی امروز صبح دلم برات سوخت چون خواب بودی من داشتم پوشکتو عوض میکردم بیدار شدی پسری و به من نگاه میکردی و میخندیدی خلاصه بردمت پیش پرستار مامانی از وقتی اومدم سرکار روحیه ام بهتر شده حس میکنم اینطوری بهتره چون تو هم به یه مادر با انرژی نیاز داری دعا کن شرایط کاری همیشه خوب باشه و با ارامش کار کنم و به موقع ساعت 2 بتونم بیام پیشت مامانی من خدایا پسرم رو سپردم به خودت

سلام ÷سملی من خدا رو شکر به این ÷رستار عادت کردی فقط و فقط س÷ردمت به خدا حدایا خودت نگهدار بچم باش دیروز که خوب کنار اومدی با این خاله هما الانم برنامم اینه که بعد از 1 سال ببرمت مهد خدا کمک کنه انشاا... خدایا خودت کاری کن تو کامم ارامش داته باشم خدایا حواست به همسری و کارشم باشه

پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پسر گلم امزوز دومين روزي هست كه ميام سركار هنوز ميزم در تصرف ديگران هست خداكنه همه چي خوب پيش بره

سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

واییییییییییییییییییی دو بار تایپ کردم پرید پسرمممممممممممممممممممممممم کاش میدونستی تو دلم چی میگدره فردا باید برم سرکار سپردمت به خدا الهی که نگهدار تو و همه بچه ها باشه برام دعا کن استرس دارم خدایااااااااااااااااااا پسرم رو سپردم به تو هواشووووووووو داشته باش تو رو خدا مواظبش باش حواست به منو همسری هم باشه ردا همه پچی سرکارمم خوب باشه انشاا................ خدا کمکم کن

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 16:53 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

سلام پشملم مامانی من یه هفته دیگه 6 ماهه میشی  و من باید برم سر کار پسر نازم خیلی نکرانم امروز مادر بزرگت و عموت دارن میان پیشمون خدایا پسرم و سپردم به تو انگار قلبم ور بیرون دلم می خوام بزارم و برم سر کار مامانی من و لی چاره ای ندارم تو رو خدا با شرایط کنار بیا. خدایا نگهدار پسرم باش

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 44
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 20264
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content