قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

خداجونم شکرررررررررررررررررررررررررت سفر عالی داشتیم خدا رو شکر اریا جونم هم نهایت همکاری رو کرد باهامون

 

یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 11:32 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

اریا جونم خودت یاد گرفتی از دم پارک رد میشیم میگی هواپیما تاب سرسره اخخخخ جونننننننننننننننن

چند شبه میریم پارک بازی میکنی دیشب رفتیم کلی بازی کردی بعدش رفتیم پارک شهر بلال خوردیم اینقدر مزه داد

یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

اریا جونم هر جور تلاش کریدم امروز هخودمونو برسونیم به ترکیه نشد کنسل شد به خاطر پاسپورت ولی مطمئنا خیریتی توش بوده انشاا... خدا بهترین ها رو سر راهمون بزاره

یکمی این روزا فکر درگیر چیزای منفی میشه نمی دونم چرا خدا جونم میشه خودت بهترین ها رو برامون بخوای میشه بیشتر از همیشه هوامونو داشته باشی ما که جز تو کسی رو ندارین خدایا دستم به دامان پر مهر و محببتت

یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:, :: 10:37 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

قرار بود با عمو فرج اینا بریم بیرون صبح به خاله حمیده زنگ زدم که بریم بیرون رفتیم کنار اسکله شما اینقدر بازی کردی اب بازی شنا و... خیلی بهت خوش گذشت بعدش رفتیم نهار گرفتیم که بخوریم تازه اونا زنگ زدن بیاین و یکمی دلخوری پیش اومد به هر حال رفتیم باهاشون بیرئون و خوش گذشت بعدشم شما خوابیدی و اخراش بیدارشدی باد شدید بود اومدیم خونه

این روزا اریا جونم درگیر این هستیم که ببینیم کار گذرناممون درست میشه که بریم ترکیه یا نه انشاا... اگه خیر و صلاحه خدا خودش شرایط رو برامون جور کنه امیدوارم خداجونم اگه صلاحه که بریم صحیح و سلامت بریم و برگردیم و بهمون خوش بگذره اریا جونم مریض نشه خودمونم همینطور همه چیز عالی باشه برامون توکل به خدای مهربونم

چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 14:56 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

اریا جونم این روا درگیر کارای پایان نامم خدارو شکر باورم نمی شه با وجود نی نی تونستم درسمم بخونم خدارو شکر انشاا... بتونم پایاننامه عالی تهیه کنم و خوب دفاع کنم بیست بگیرم باباجونم درگیره پایان نامست امیدوارم به سلامتی تموم کنیم انشاا...

چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

چند روز پیش بارون اومد ولی الان برام حس هوای بارونی داره و دلگیر با اینکه بارونی نیست شاید به خاطر تموم شدن محرم و اون حس و شور قشنگه که تو مردم می افته همه جا شلوغ و سیاه پوش ولی از امشب سوت و کور میشه امیدوارم خدای مهربون و امام حسین یه گوشه چشمی به ما کنن انشاا...

پسرم امیدوارم سالیان سال زنده و سلامت باشی و تو مراسم عزاداری امام حسین شرکت کنیم انشاا...

چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

باباجون رفت واسه وام اقدام کنه ماشینمونو عوض کنیم ولی دیدم یه عالمه باید خرج کنیم یا یه وامی بگیریم واسه همون ازش صرف نظر کردیم نمی دونم شاید یه صلاحی توش بود

چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 14:45 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

آریا جونی متاسفانه از مهد ویروس استفراغغغغغغغغغغغغغغغغغ شدید و اسهال گرفته بودی و یک هفته حالت بد بود تب داشتی بالا میاوردی اسهال و.... در نهایت خودمم گرفتم باباجون هم خفیف گرفت خودم که راهی بیمارستان شدم و دو روز تو خونه بودم شما هم که سرم زدی امپول

فقط خدارو شکر می کنیم که اون روزای سخت گذشت و الان هر سه تامون سالمیم

پسرم تو مریضی ها و تو ناراحتی هامون بیشتر تنهایی رو حس می کنم خدا خودش یاورمون باشه و هوامون مثل همیشه داشته باشه انشاا...

چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:, :: 12:41 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

خدارو شکر به خاطر همه محبت هاش زندگی مشترکمون هفت ساله شد البته وادر شال هشتم شدیم خدایا از اینکه یه همسر مهربون و یه فرشته کوچولوی ناز بهم دادی ازت ممنونم اینها همه زندگیمن پس سپردمشون به خودت

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 20272
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content