بنام خداوند بخشنده مهربان
پسری سلام مامان جونی . امروز جنابعالی 35 هفته شدی . پسر گلم هر روز که میگذره تو بزرگتر و سنگینتر می شیو من هم یکمی سر کار اومدن برام سخت شده ولی خوب چه می شه کرد فعلا که باید بیام البته سرکار خوبیش به اینه که حوصله ام سر نمیره. پسری من و باباجون چند روز در باره اسمت با هم صحبت می کنیم دلم واسه باباجون می سوزه با چه عشقی اسمتو یزدان گذاشت ولی کلا همه زدن تو ذوقش پسمل گلم من کلا از اسم اریا خوش می یاد ولی انگار بتاباجون اینو دوست نداره خداکنه بتونیم یه اسم مشترک قشنگپیدا کنیم. امروز می خوامن برم دکتر ببینم چی می گه . یه هفتست یه سری قرص بهم داده اتفاده کردم جواب نداد یرم ببینم چی می شه. خدایا خودت کمکم کن و بهترین ها رو برامون بخواه ای خدای مهربونم.
نظرات شما عزیزان: