سللام اریا جون چند روزه برنامه یزی کرده بودیم از اداره یه تور هندورابی بریم ولی نمی دونم چرا بدون پسرم و شوشو اصلا هیچ جا بهم خوش نمی گذره همش دوست دارم با هم باشیم انگار سه جسم در یک روح شدیم.
تا صبح و همین چند دقیقه پیش قار بود برم ولی کلا به دلم نبودن این رفتن
مخصوصا که بابایی گفت من جلسهدارم بیشتر ممم شدم نرم
نظرات شما عزیزان: