سلام مامانی اینقدر تو این روزها و شبها بیقراری دندونهای پایینتم که نیش زده شبها همش تو خواب گریه می کنی و بیدار می شی دلمم برات میسوزه واقعا دیروز با باباجون رفتیم سرویس چسنس خریدیدم از اینکه ول خرجی کردم عذاب وجدان دارم یه هارد اکسترنالم خریدیم که عکسا و فیلمای قشنگتو بریزیم توش و دیروزم که یه سرویس دیگه خریدخه بودیم خلاصه کلی پول خرجیدم ولی باباجون میگه ما زحمت میکشیم که برای زندگیمون خرج کنیم البته هر وقت ما از این خرج ها کردیم خداوند جاش برامون رسونده .
یکمی دوری ازت اذیتم میکنه و لی الان یکم بهتر از روزهای اولم یعنی عادت کردم یه جورایی چون سپردمت دست خدای مهربون
چاردست و پا وامیستی و خودتو عقب جلو میکنی همه چیزو میکنی دهنت خیلی هم شیطون و جیغ جیغو شدی
نظرات شما عزیزان: