آریای نازم دیروز من و باباجون مشغول نظافت خونه بودیم و تورو گذاشتیم جلوی تلویزیون که مشغول بشی یهو دو تا پاتو بلند کردی و با کلی تلاش اول نود درجه خودتو پرت کردی سمت تلویزیون و بعدشم بهو تونستی خودت برگردی به پشت ما هم کلی ذوق کردیم و ازت فلم گرفتیم هر روز که میگذزه بزرگ و بزگتر میشی و من واقعا باورم نمی شه هنوز فکر میکنم دارم خواب میبینم .
مامان جونم دغدغه اینروزای من اینه که تو رو بعد از مرخصی زایمان کجا بذارم مهد .پرستار نیدون امیدوارم خدا خودش همونطور که تا الان کمکمون کرد و بارها و بارها تو زندگیمون معجزه کرد بازم کمکمون کنه و نگهدارت باشه و هوای هممون رو داشته باشه به امید خدا
نظرات شما عزیزان: