پسری سلام. دیروز که از سرکار رفتم خونه تا ساعت 7:30 خوابیدم بعد که با باباجون خواستیم بریم نون بخریم اکرم اینا اومده بودند جلوی خونمون که برای اثاث کشی کمکشون کنیم. خلاصه شام که خوردیم رفتیم کمک . انشاا.. م هم بتونیم یه خونه بزرگ بخریم. فعلا باید شما تو همین خونه کوچولو سر کنید نی نی جونم. بازم خدا رو شکر که تونستیم یه خونه کوچولو بخریم. ماه دیگه این موقع ها دیگه ما داریم لحظه شماری می کنیم برای اومدنت. انشاا...
نظرات شما عزیزان: